صنایع نساجی یزدِ دهه 1350 (3) . کارخانه درخشان . میرزا جواد آیت اللهی
 کارخانه درخشان
 
نخستین کارخانه بافندگی یزد
تقریبا" همزمان با ورود ماشین های ریسندگی کارخانه اقبال ، ماشین های ریسندگی و به خصوص بافندگی کارخانه درخشان یزد نیز از آلمان به این شهر وارد شد . سرمایه اصلی شرکت توسط چند نفر زرتشتی ، که با بمبئی روابط نسبتا" مستحکمی داشتند ، و حسینعلی هراتی ، که به صحیح یا به غلط ، بنیانگذار این کارخانه معرفی شده است ، تامین شده بود . این کارخانه بدون هیچگونه زمینه ای تبلیغاتی بناگاه سر بر آورده بود ؛ چندان ریشه ای بین دست اندرکاران و به ویژه بزٌازان یزد نداشت ( و از این رو به منظور خرید ماشین های خود در آلمان از اعزام غلامحسین صنعتی به آن کشور و نظرات کارشناسانه وی بهره برده بود ) ؛ در بدترین شرایط بازار ، مواد اوٌلیه آن به آسانی فراهم می آمد ؛ سعی می کرد در مواردی از افراد غیر بومی استفاده کند؛ و خرید تولیدات آن به صورتی غیر رسمی امٌا محسوس توسط دولت های ایران تضمین شده بود ...
 
مشخصات زمان تاسیس (1312 - 1313 )
 
- یکهزار و یکصد و چهل دوک باریکریس پشم
 
- چهار صد و پنجاه و هشت دوک ضخیم ریس پشم
 
- پانزده دستگاه بافندگی ( فاستونی و پتو ) و تکمیل کاری ( رنگرزی )
 
240 نفر کارگر
 
مسوولان این کارخانه در سال 1346 به تدابیر مختلف از ارائه اطلاعات اصولی به محقق و به خصوص مصاحبه با وی اجتناب ورزیدند ؛ و حتی فروشندگان محصولات این کارخانه در دو فروشگاهشان ، یکی در شمال غربی چهار راه امیرچقماق یزد ، و دیگری در ضلع شمالی سبزه میدان تهران ، از هرگونه پاسخگوئی وضوحا" منع شده بودند .
 
در سالهای 1346 - 1350 گفته می شد سالانه بین پانزده تا بیست هزار تخته پتو تولید می کنند 
 
آمار دقیقی از فاستونی تولیدی آن که بیشتر به سفارش دولت ، به ویژه نیروهای نظامی و انتظامی ، سفارش داده و تولید می شد ارائه نگردید .
 


:: برچسب‌ها: صنایع نساجی , یزد دهه 1350 , نخستین کارخانه بافندگی , کارخانه درخشان , میرزا جواد آیت اللهی ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : یک شنبه 10 آذر 1392
صنایع نساجی یزدِ دهه 1350 (2) . کارخانه اقبال. میرزا جواد آیت اللهی
 کارخانه اقبال
 
نخستین کارخانه بزرگ نخریسی یزد
 
اوٌلین کارخانه صنعتی یزد به سادگی تاسیس نشد ابتدا زمزمه لزوم صنعتی شدن شهر یزد ، به خصوص در بخش نخریسی و پارچه بافی به گوش می رسید ؛ و هردو گروه سیاسی - اقتصادی طرفدار رضا شاه از یک طرف ، و طرفدار سید ضیاء الدین طباطبائی از طرف دیگر ، با این امر موافق بودند . تصور می رفت با شکست  سید ضیاء در صحنه سیاست و عداوتی پنهانی که رضا شاه با برخی از یزدیان و در نتیجه با شهر یزد داشت این امر به زودی صورت نگیرد . امٌا دکتر طاهری ، نماینده یزد در مجلس شورای ملٌی که نفوذ قابل توجهی هم در دستگاه های اداری حکومت رضا شاه داشت ، به یاری تجٌار ترقیخواه و اقتصاد گرای یزدی آمد و به کمک بانک ملٌی شرکتی در اسفند 1305 ، با سرمایه اولیه 250 هزارتومان ، برای ایجاد کارخانه ی نساجی تاسیس کردند . کار شکنی های طرفداران سید ضیاء ( که از جمله در شهر شایع کرده بودند که با ایجاد این کارخانه در آمد زنانی که از راه نخریسی امرار معاش می کنند و قابل استخدام در کارخانه نیستند تا عمده فروشان و خرده فروشان نخ مختل خواهد شد ، و... ) سبب بیم بانک ملٌی شده خود را از شراکت با این گروه کنار کشید . امٌا تجٌار بنیانگذار کارخانه ، به ویژه حاج ملک التجار به عنوان سرمایه گذار اصلی ، که از طرفی کارخانه را سفارش داده بودند و از طرف دیگر قطعه زمین بسیار وسیعی از زمین های سردوراه ، در شرق کوچه بیوک را به آن اختصاص داده با هزینه ای قابل توجٌه ساختمان کارخانه را شروع کرده بودند ؛ عملا" و به هرقیمت مجبور به ادامه کار بودند ؛ و به منظور تاثیر پذیری کمتر از افکار عمومی تخریبی ، امیرخان کور اوغلی را که اصالتا" تبریزی و به چنین حرف هائی بی اعتناء بود به مدیریت شرکت انتخاب کردند .
 
کار خانه اسما" ، و در حالی که هنوز واقعا" آماده نیود ،در روز 24 اسفند (زاد روز رضا شاه ) 1313 افتتاح شد و از ابتدای سال 1314 به تدریج به راه افتاد ؛ و فضای شهر را به سوی مدرنیزاسیون سوق داد ( تاریخ رسمی افتتاح آن در برخی از منابع سال 1312 آمده است ) :
 
- برخی دیگر از تجٌار شهر یزد ، به ویژه تجٌاری که اصالتا" غیر یزدی و بی اعتناء به « حرف مردم » ( کنترل اجتماعی ) در این شهر بودند ؛ مثل حاج ابو القاسم گرجی ( که اصالتی گرجستانی داشت ) و حسینعلی هراتی ( که اجدادش از منطقه هرات افغانستان به محلٌه های شمال و شمال شرقی یزد مهاجرت کرده بودند ) نیز به فکر تاسیس کارخانه هائی صنعتی افتادند .
 
- ساختمان زیبای کارخانه به موقعیت آن و پرستیژش افزوده بود
 
- نام و شهرت و تبلیغات کارخانه سبب شد حتی افرادی از خاندان های بزرگ یزد که هیچگاه حاضر به کارگری نسٌاجی دستی نشده بودند چون یک کارگر ساده ، و در هر حال پیشگام در پیشرفت شهر و جامعه خود در آن مشغول به کار شوند .
 
- بازده سریع کارخانه از همان ابتدا بر تمام شایعاتی که توسط مخالفان ، یعنی طرفداران سید ضیاء و امثال ایشان ، به راه افتاده بود خط بطلان کشید و به زودی ( تا سال 1317 ) 
هرسهم 100 ریالی آن در بازار به 2000 ریال معامله شد .
 
دارای دو موتور ، یکی به قدرت 440 و دیگری به قدرت 250 اسب بود
 
و به زودی :
 
سرمایه شرکت از 250 هزار تومان به 507 هزار تومان افزایش یافت
 
شماره دوک های آن از 4200 دوک اولٌه به 7000 دوک رسید
 
نخ های نمره ده تا نمره 60 آن بازاری گسترده یافت
 
نخ های مرسوریزه ( برٌاق ) آن نیز طالبانی کافی یافتند .
 
و حال ( 1346 ) :
 
مقدار محصول : هفتصد بوقچه
 
بازار مواد اولیه : مشهد - نیشابور - سبزوار
 
تعداد کارفرما : پنج نفر 
 
تعداد کارگر : در حدود 700 نفر
 
تعداد سهام شرکت : 33462 سهم
 
تعداد دوک : 10640 دوک
 
قدرت موتور : هزار اسب *
 
* علیرضا آیت اللهی : تحقیق از آقا میرزا جواد آیت اللهی و ویرایش از اینجانب است با ذکر اینکه کارخانه اقبال در تولید حدود 4500 تن نخ پنبه ، و 2670 تن خامه قالی در حوالی سال 1350 در شهر یزد نقشی اساسی ایفاء مینموده است .
 


:: برچسب‌ها: صنایع نساجی , یزد دهه 1350 , نخستین کارخانه بزرگ , کارخانه اقبال , میرزا جواد آیت اللهی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : یک شنبه 10 آذر 1392
صنایع نساجی یزدِ دهه 1350 (1) مقدمه . میرزا جواد آیت اللهی
از : میرزا جواد آیت اللهی
 
 مقدمه
 
از حوالی سال 1300 در محافل فامیلی و مجامع متفاوت یزد بحث الگو گرفتن از زنگی پیشرفته اروپا شروع شد و عدٌه ای که به آنان منورالفکر می گفتند مثل فرنگی ( فرانسوی ) شدن را تبلیغ می کردند ؛ و مجموعا" به دو گروه تقسیم می شدند : 
 
- ماموران حکومتی و نظایر آنان که بیشتر متوجٌه کالا هائی تولیدی مثل بکار گیری اتوموبیل بودند و خود به دودسته تقسیم می شدند :
 
یکی : طرفداران رضا شاه که به آنها کلاه پهلوی ها ( نوع کلاهی که رضا خان در ایران باب کرد ) می گفتند ؛ و
 
دیگری ، اقلیتی که سید ضیائ الدین طباطبائی را یزدی میشمردند و به طرفداری از وی پرداخته به خاطر اینکه وی کلاه پوستی را ترجیح می داد به ایشان کلاه پوستی ها می گفتند .
 
- اهالی حرفه و فنٌ و تا حدودی تجارت که به دنبال آسان شدن کارها ، هزینه کم تر و در آمد بیشتر با بکارگیری ماشین بودند و نه رضا شاه و نه سیٌد ضیاء بلکه در واقع این گروه بودند که  عمران و ترقی یزد ، که قربانی اختلافات شاه و سید ضیاء هم بود ، را سبب شدند .
 
در آن روز اصل فکر صنعتی بر این بود که هرکجا هر صنایعی دستی و سنٌتی دارد جایش را با صنایع مدرن و ماشینی عوض کند و مثلا" یزد و اصفهان و کاشان که مرکز پارچه بافی بوده اند به تبدیل صنایع خود به ماشینی بپردازند .
 
در این راه حکومت رضا شاهی قاعدتا" کمک می کرد ؛ امٌا در خصوص یزد به دلیل اینکه رقیبش سید ضیاء و برخی از مخالفان ارشدش را از بین یزدی ها می دید وضع فرق می کرد و نه تنها آنچنان کمکی نمی نمود که گاهی کارشکنی هائی در امر صنعتی شدن ، مدرنیزاسیون واقعی ، و توسعه و ترقی یزد را به حکومت رضا شاهی نسبت می دادند . 
 
مثلا" در حوالی سال فو ت آیت الله العظمی آقا سید یحیی موسوی یزدی ، در سالهای 1305 و 1306 برای وارد کاردن کارخانه صنعتی پارچه بافی به یزد از ایشان استفتاء کرده بودند که ایشان هم به صورتی بسیار مختصر گفته بودند : « ثواب دارد » . 
 
پس مقدمات صنعتی کردن شهر و پارچه بافی آن در آن زمان شروع شده بوده است ؛ و با کارشکنی هائی در کسب مجوزها و کمک های دولتی مواجه بوده است .
 
امٌا اصل شروع صنعتی شدن یزد را شاید بتوان در زمان شروع به ساخت و شروع به کار کارخانه اقبال در حوالی سال 1310 شمسی دانست ؛ و صاحبانش با یک دنیا بیم و امید به تاسیس شرکت مربوطه پرداختند .
 
* علیرضا آیت اللهی : یکی از نخستین فعالان این شرکت ، آقای روهنی ، دائی زاده آقا میرزا جواد ( گویا پسر یسردائی والده ایشان ) و دارای روابط کاری قابل توجه در آن زمان با ایشان ) بوده است 
 


:: برچسب‌ها: صنایع نساجی , یزد دهه 1350 , مقدمه , میرزا جواد آیت اللهی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : یک شنبه 10 آذر 1392

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد